ایران در راه یابی فرهنگی - ۱۸۳۴ - ۱۸۴۸
نویسنده:
هما ناطق
امتیاز دهید
338 صفحه
در تشریح زمانه محمد شاه و حاجی میرزا آقاسی
برسر آن بودم که دربارۀ انقلاب ایران بنویسم، سر از محمدشاه درآوردم. به جا این بود که بیشتر هم می رفتم. زیرا آنچه امروز به ما می رود بازتابی است گاه تار و گاه روشن از جمله اندیشه ها، کردارها و رویدادهائی که در طی صد سال و اندی میهن ما را درنوردیده اند. توضیحات ضروری به نکته ای می رسد که گفتمان های تاریخی را تکرارکند. پرده های تازه ازحوادث گذشته را مقابل چشم امروزیان بگشاید. تا نشان دهد حضور اکنونیان و داوری ها را؛ اثرات شوم ایستائی و قلادۀ باورها و شیفتگی های موهوم را یادرآور شود که بتواند تحرکی در سیراندیشه ی اجتماعی پدید آورد. به ضرورت زمان نوری تازه ولو کم سو اذهان زنگار بسته راتکان دهد. حاصل آنکه با کوله باری خسته دراین سرزمین نفرین شده، با نسلی میراثدار پوسیده ها و موریانه ها! با اعتقاد کامل به نقد خود و خودی ها می نویسد:
بازنگری گذشته و نقد گذشته تنها راه ما بود درنیازمودن آزموده ها وجبران کج روی هائی که راه را برمنش و بینش درست بستند...اما چرا از سالهای ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸ آغازیده ام و دوره محمد شاهی [و صدرات اعظمی حاجی میرزا آقاسی] را دست گرفته ام. نخست اینکه چرخه ایست ناشناخته و از یاد رفته. به رغم اینکه بس مهم است و فراخور بازبینی. دوره ایست که به وصله ناجور می ماند. زیرا که دولت درویشان است و برآمد دگراندیشان. مناسبات اجتماعی همیشگی دوران پیشین و پسین حاکم نیست. تاجائی که روشنگران، از جمله بابیان را در کنار حکومت می بینم و مالکان، مجتهدان و شاهزادگان و نیز دولت های اروپائی را در پیکار با حکومت. اسناد این کتاب افزون بر سفرنامهها و متون چاپی، بر پایـه گـزارشهای فرانسویان و انگلیسها از ایـران و ترکیه و مکاتبات حاجی میرزا آقاسی تکیه دارد....
بیشتر
در تشریح زمانه محمد شاه و حاجی میرزا آقاسی
برسر آن بودم که دربارۀ انقلاب ایران بنویسم، سر از محمدشاه درآوردم. به جا این بود که بیشتر هم می رفتم. زیرا آنچه امروز به ما می رود بازتابی است گاه تار و گاه روشن از جمله اندیشه ها، کردارها و رویدادهائی که در طی صد سال و اندی میهن ما را درنوردیده اند. توضیحات ضروری به نکته ای می رسد که گفتمان های تاریخی را تکرارکند. پرده های تازه ازحوادث گذشته را مقابل چشم امروزیان بگشاید. تا نشان دهد حضور اکنونیان و داوری ها را؛ اثرات شوم ایستائی و قلادۀ باورها و شیفتگی های موهوم را یادرآور شود که بتواند تحرکی در سیراندیشه ی اجتماعی پدید آورد. به ضرورت زمان نوری تازه ولو کم سو اذهان زنگار بسته راتکان دهد. حاصل آنکه با کوله باری خسته دراین سرزمین نفرین شده، با نسلی میراثدار پوسیده ها و موریانه ها! با اعتقاد کامل به نقد خود و خودی ها می نویسد:
بازنگری گذشته و نقد گذشته تنها راه ما بود درنیازمودن آزموده ها وجبران کج روی هائی که راه را برمنش و بینش درست بستند...اما چرا از سالهای ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸ آغازیده ام و دوره محمد شاهی [و صدرات اعظمی حاجی میرزا آقاسی] را دست گرفته ام. نخست اینکه چرخه ایست ناشناخته و از یاد رفته. به رغم اینکه بس مهم است و فراخور بازبینی. دوره ایست که به وصله ناجور می ماند. زیرا که دولت درویشان است و برآمد دگراندیشان. مناسبات اجتماعی همیشگی دوران پیشین و پسین حاکم نیست. تاجائی که روشنگران، از جمله بابیان را در کنار حکومت می بینم و مالکان، مجتهدان و شاهزادگان و نیز دولت های اروپائی را در پیکار با حکومت. اسناد این کتاب افزون بر سفرنامهها و متون چاپی، بر پایـه گـزارشهای فرانسویان و انگلیسها از ایـران و ترکیه و مکاتبات حاجی میرزا آقاسی تکیه دارد....
آپلود شده توسط:
شازده
1402/02/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایران در راه یابی فرهنگی - ۱۸۳۴ - ۱۸۴۸